آیات قرآنی در مورد امامت حضرت علی(ع)آیات قرآنیِ ِدلالت بر صحتِ امامتِ علی(ع) در کتاب خدا  بسیار زیاد است ازجمله این آیات شریفه: آیه اول- انما ولیکم اللهُ. . .(سوره مائده ایه55)ترجمه:(همانا سَروَر شماخداوند است و پیامبر او و مومنانی که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع زکوات می دهند .در زمان حضرت پیامبر(ص) ،در مورد (ولی)بودن خدا و رسول(ص) و علی(ع) کسی حرفی نداشت و این اختلاف را بعد از وفات رسول خدا وارد کردند و ذهن مردم را مشوش ساختند. آیه دوم- یا ایها الذین ءامنو اتقواالله...(سوره توبه آیه119)ترجمه : (ای مومنان از خداوند پروا کنید و در زمره( صادقین) راستان باشید) ثعلبی  که از مهمترین علمای اهل سنت می باشد در باره آیه بالا  ذکر کرده که مراد از (صادقین)،حضرت محمد و حضرت علی صلوات الله علیهما می باشد. آیه سوم- اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم...(سوره مائده آیه 3) ترجمه:(امروز دین شما را برایتان به کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و دین اسلام را بر شما پسندیدم)علمای اهل سنت قبول دارند که آیه بالا درروزغدیر خم نازل شده و کامل شدن دین تحقق پذیرفته . آیه چهارم- وَاَعتصَموا بِحَبل الله...(سوره ال عمران آیه 103)ترجمه:(و همگی به رشته الهی درآویزید و پراکنده  نشوید)به اتفاق فریقین(شیعه و سنی)در این ایه شریفه  مراد از (حبل الله)،حضرت علی بن ابی طالب و اولاد طاهرین او میباشند. آیه پنجم-وَاِذابتلی إبراهیمّ...(سوره بقره  ایه 124) ترجمه: ( و چون  ابراهیم را پروردگارش به شعائری چندازمود [وآموزش داد] و او آنها را به انجام رساند،فرمود من تو را پیشوای مردم میگمارم.گفت و از زاد و رود  من[چه کسی را می گماری؟]فرمود عهد من به ستمکاران نمی رسد.این  آیه شریفه نص است و این که عهد امامت به ستمکار از نسل ابراهیم نمی رسد . تعجب در این است که علمای عامه و اهل سنت  این اخبار و تفاسیر را در کتابهای خودشان نقل کرده و آنها را صحیح می دانند، ولی عمل نمی نمایند (یقولون بافواههم ما لیس فی قلوبهم) آیه ششم-اّطیعُ االله وّاّطیعوُا...(سوره نساء  آیه 59) ترجمه: (ای مؤمنان از خداوند و پیامبر و اولولامرتان اطاعت کنید)البته معصوم باید امام باشد و در این منظور از اولی الامر،معصومی است که به تمامی احکام دانا باشد زیرا هر گاه معصوم نباشد وبه  جمیع احکام عالِم نشود،پسندیده  و عاقلانه نیست که مردم از او اطاعت کنند.چون علمای اهل سنت عصمت و معصوم بودن رادر امام شرط نکرده اند،این است که گاهی میگویند مقصود از اولولامر ،خُلفای حضرت رسول اند- و گاهی می گویند مقصود سلاطین و پادشاهان اسلامند  - و گاهی می گویند مراد از اولولامر دانشمندان و علمایند.آیا هیچ عاقل و آزاد اندیشی باور میکند که خداوندِ دانا و حکیم به مردم دستور میدهد که اطاعت کنند از فاسق و زنا کار و لاط وشرابخوار و ترک کننده نماز و روزه ،که همه این گناهان ذکر شده در سابقین مثل یزیدو.. و آنان که بر حق نیستند بوده و می باشد . و بیشتر پادشاهان در مقام حفظ مُلک و سلطنت رعایت دین و مذهب نمی کنند.بعضی ازعلمای اهل سنت  در تفسیر این ایه شریفه چنین گفته اند:اگر کسی به قهر و پیروزی سلطان شد،اطاعت او واجب است  اقتضای کلام ایشان این است که دین پیغمبر ما ،دین ِغضب و عذابی است که هرگز خلاصی از آن ممکن نیست!  هیچ ابلهی به پیروان خود در وقت رحلت از دنیا چنین وصیتی نمی کند که :بعد از مرگ من ،شمشیر بکشید و هر که غلبه کرد و پیروز شد،دیگران او را اطاعت کنند.
دسته ها :
يکشنبه پانزدهم 9 1388
مشهور است که   از دانشمندی در باره فضایل حضرت علی(ع) سوِال کردند،گفت: چه گویم از فضایل کسی که دوست او از ترس و دشمن او از حسادت ،فضایل او را ذکر نکرده اند  با این همه فضایل آن بزرگوارتمام عالم را فرا گرفته و برای فضل و دانش او کفایت میکند فرمایش حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله که کتابهای اهل سنت از این گفتار مشهون است:( اَناَ مَدینة العِلمِ وَ عَلیٌ بابًها) ادعای امامتِ حضرت علی از واضحات و مسلمات است و بنا به اعتراف سنی و شیعه ،لایق این منصب الهی علی(ع) بود  و میان علما  مشهور است که حضرت علی بعد از کفن و دفنِ رسول خدا(ص)،درمقام دلایل وطلب حق خود بر آمد و در آشکار و نهان اظهار امامت میکرد و برای گرفتن بیعت به خانه های مهاجرین و انصار می رفت ،بطوری که خلیفه دوم چند بار ذکر کرده که علی(ع) به این منصب سزاوارتر و با حق تر است.علمای سُنی اتفاق نظر دارند که حضرت علی به خلافت ابی بکر راضی نبود و در این کراهت و عدم رضایت باقی بود  و معلوم است که عدم تمکین  او به این جهت نبودکه امت اسلام به خلیفه امیر احتیاج ندارد بلکه بخاطر حقانیت خودش بود،چنانکه در خطبه های نهج البلاغه تصریح فرموده که من به خلافت و امامت از دیگران باحق ترم.معجزاتِ ضبط شدهِ حضرت علی (ع)از هزار تجاوز کرده و معجزات ِغیر ضبط شده ایشان آنقدر زیاد است که علی (ع) به مظهرالعجایب و مظهرالغرایب لغب گرفته.
                                                         منبع:سایت کعبه جانان
دسته ها :
يکشنبه پانزدهم 9 1388
                          

                                          دلایل امامت حضرت علی (ع)

آنچه از خلاصه مقالات و استدلالات اهل سنت وارد شده،اینست که چون نص صریح وارد نیست پس اختیار ثابت شد! و گفته اند:اگر نص خلافت وارد می شد هر آینه به ما می رسید و صحابه نیز در بوجود اوردن خلافت خود محتاج به بیعت نمی شدند.باطل بودن این اعتراض مشخص است به جهت آنکه خلافت،بالاترین مراتب سلطنت و اسلام آوردن ایشان بخاطر طمع دنیا بود و بعد از انکه واجب بودن نص ثابت شد،اعتراض ایشان ناشی از عناد و دشمنی است.انچه از کیفیت دلایل ایشان بر می اید این است که هر وقت چیزی در مورد حکایت ثقیفه دیدند که موافق مقصودشان است، آنرا قبول می کنند و به ان تمسک می جویند هرچند ظاهرالکذب و دور از دلیل باشد.اگر می گویند رسول اکرم(ص)اسم شخص معینی راصریحاً نفرمود، می گوئیم:آن حضرت به امر خدا در مرتبهُ کمال عاِلم و عامِل بود و به خاطر مصلحت و بوجود نیامدن مفسده عمل می کرد،تازه به عقیده ایشان(اهل سنت)مشخص نکردن اسم شخص معین،(اختیار) را ثابت نمی کند در صورتی که اخباری که خود ایشان (اهل سنت) روایت کرده و قبول دارند، مختص بودن و اختصاص داشتن حضرت علی بن ابی طالب را ثابت میکند که متاسفانه به این اخبار اعتنائی ندارند و اگر هم ذکر کنند می گویند : این اخبار کلی است و در اخبار کلی اختیار لازم نیست.جای تعجب است که خود ایشان در حق خلفای خود اقرار میکنندکه: در مورد حق بودن خلفای خود هیچ اصلا خبر و اثر و حدیث و روایتی از خلافت ایشان از حضرت رسول اکرم(ص) نیست، از طرفی اخبار زیادی را در حق حضرت علی بن ابی طالب (ع)در کتابهای مهمشان دارند که متاسفانه اعتنا نمیکنند و اگر ذکر کنند تأ ویل به رأی می کنند زیرا کار از کار گذشته!چگونه حضرت رسول اکرم(ص)امت خود را بی حجت گذاشت و حال انکه از زمان آدم تا خاتم الانبیا(ص)پیغمبری از پیغمبران گذشته ، امت خود را بی حجت نگذاشته است.اگر منظور ایشان از عدم ورود  نص  این است که از خدا و رسول(ص) چیزی راجع به امامت وارد نشده، و این امر عظیم و مهم را واگذار کرده اند به عهده امت و آنچه رأی ها و هواهای ایشان به آن راهنمایی میکند ،این انکار شنیع بلکه دروغ محض است.از جمله دلایل بر صحت امامتِ علی(ع) ،ظاهر شدن معجزات آن حضرت است و غیر از آن حضرت ،کسی از خُلفا معجزه نداشته و راه معجزه و کشف و کرامت  بر ایشان بسته بود.

محققِ دوانی در کتاب (نورالهدایه)در برگشت از مذهب اهل تسنن می گوید:بنا به خبر مخبرین اولین و آخرین، - ابوبکر و عمر و عثمان، قبلا مشرک بودند و بعد دراین صدد بر آمدند که دین اسلام  را قبول کنند و   بنا به قول مصطفوی و به محض دلیل عقلی ، ایشان ایمان نیاوردند، چنانکه در کارهای غلط می رفتند و به آن کار غلط اعتراف می کردند وحدیثِ(لََّولا علیٌ لَهَلَکَ عُمر) مشهورتر از آنست  که کسی گوید در چند مجلس گفته بود.چون گفتار دو فرقه را به عقل سنجیدم،یقین کردم که خلیفـۀ بلافصلِ خاتم الانبیاء   صلی  الله علیه وآله،حضرت علی و بعد از ایشان حضرت امام حسن و بعد از ایشان حضرت امام حسین الی مهدی الهادی صلوات الله علیهم                 منبع:سایت کعبه جانان

دسته ها :
يکشنبه پانزدهم 9 1388
                                                   درد دل با خدا                              بنام خداوند بخشنده مهربانَ
 
خدایا بر محمد و ال او درود فرست و آنگاه که می خوانمت صدای مرا بشنو. به من نگاه کن وقتی که با تو راز و نیاز می کنم ،    من گریخته ام به سوی تو اینک و در میان دستهای توام.خسته و درمانده و زمینگیر، در آغوش تو زار زار گریه می کنم و همه امیدم به توست تو
  می دانی که در درون من چه می گذرد،تو از نیازهای من باخبری ،تو مرا خوب می شناسی و هیچ چیز از تو پوشیده نیست. تو می دانی که من اکنون در کجای هستی ایستاده ام ، به کدام سو خواهم رفت ،در کجا اقامت خواهم کرد و گاه بازگشتنم کجاست.تو می دانی که من چگونه زبان خواهم گشود و از تو چه خواهم خواست ، تو می دانی که من برای سرانجام عاقبتم دل به کجا بسته ام.تقدیر تو بر من جاری شده است سالارمن ! در آنچه از من سر خواهد زد تا پایان عمر،در پنهانها و آشکارهایم و در ظاهر و باطنم ، کم و کاستی و افزایش و سود و زیانم در دست توست و نه در دست هیچ کس دیگر ،خدای من!اگر تو محرومم کنی، چه کسی روزی ام دهد؟واگرتو خوارم کنی چه کسی به یاری ام برخیزد؟ معبود من! از از خشم تو به تو پناه می برم و از نگاه کیفربار تو باز به آغوش تو می گریزم.اله من! من اگر نه شایسته توام، تو شایسته کرامت و بخشیدنی و باران فضل تو اهل باریدن است.دست لیاقت من اگر چه کوتاه است، درخت بخشش تو کم میوه نیست.محبوب من! انگار هم اکنون با جان خویش در میان دستها ت ایستاده ام ،انگار آن نهال نوکّلم به تو اکنون درختی شده است و بر تمام وجودم سایه افکنده است.انگار هم اکنون آن لحظه موعود فرا رسیده است و تو حرفی می زنی که شایسته توست.تو مرا در گرمای عفو خویش می پوشانی و از سرمای گناهم می رهانی.عزیز من! اگر ببخشی ام چه کسی بهتر از تو برای بخشیدن ، اگر از من درگذری چه کسی شایسته تر از تو برای گذشتن و عفو کردن؟اگرمرگ من اکنون نزدیک شود و کارهای من،مرا به تو نزدیک نکرده باشد، خود را با مرکب اقرار ، بسوی تو می کشانم، اقرار به آنچه هستم و آنچه کرده ام.خدای من! بر نفس خویش ستم کرده ام و نگهداریش را سهل انگاشته ام، اگر از نفس غافل مانده ام وای بر او اگر نبخشی اش.مولای من ! در تمام ایام زندگی ام سایه مهر تو بر سر من مستدام بود،  این سایه را تا آن سوی مرگ مستدام بدار!خدایا! من که در تمام طول زندگی، جز زیبایی و خوبی و لطافت از تو ندیده ام و جز حلاوت و شیرینی از تو نچشیده ام چگونه می توانم گمان کنم که پس از مرگ،تو روی گردانی و چهره دگرگون کنی؟خدایمن! کارمرا انچنان که شایسته توست، عهده دار شو و به من با نگاه بخشش و کرم نظر کن. بر این بنده که پرده های سیاه جهل و نادانی ، اطرافش را گرفته است.اله من!تو در دنیا گناه مرا پوشیده ای، من در آخرت به این پوشش محتاج ترم. تو در دنیا بر بدیهای من پرده انداخته ای، من در آخرت به این پرده نیازمندترم.تودر اینجا آبروی مرا حفظ کرده ای، در آنجا آبرو مهمتر و کارسازتر است. تو در میان بندگان خوب خودت مرا رسوا نکرده ای، من در مقابل شاهدان قیامت،خجالت می کشم و می ترسم از رسوایی، نکن!خدایا! جود و بخشش تو روی مرا زیاد کرده و مرا پر توقع کرده است.     بخشش ات به آتش آرزوی من دامن زده است.خدایا! من تکیه ام به عفو و بخشش توست،نه کارهای خودم، که عفو تو بی شک، بالاتر از کردار من است.خداوندا! به دیدارت شادمانم گردان، چشم مرا به جمالت روشن کن، آن زمان که در میان بندگانت به قضاوت می نشینی.خدای من عذر خواهی من به درگاه تو عذر خواهی کسی است که از قبول پوزش خویش احساس بی نیازی نمی کند.پس مرا،عذر مرا بپذیر ای بخشنده ترین کسی که شرمساران و روسیاهان و رحمت طلبان به درگاه او پناه می برند و به دامن او می آویزند.        و درود خدا بر محمد و خاندان پاک او باد ،  سلامی مستمر و مدام واز سرتسلیم{ ترجمه قسمتی از دعای امام حسین (ع)درصحرای عرفات   لطفا نظر بدهید- التماس دعا-                                    
دسته ها :
جمعه ششم 9 1388
ده نکته سعادت برای دنیا و آخرت:آیا دوست داری از دریای خطرناک دنیا به سلامت عبور کنی؟اگر می خواهی از دریای پر آفت دنیا جان سالم بدر ببری باید ده نکته را بکار بندی:اول- فکر عاقبت خودت را بکن و کارها و عقیده هایت را قبل از رسیدن به مرگ تصحیح کن و از عیبهای دیگران هم صرفنظر کن  .  دوم- قبل از اینکه دیگران را نصیحت کنی،(نفس) خودت را نصیحت کن تا مورد خشم خدا قرار نگیری.سوم- اگر می خواهی بدانی ایمانت به خدا چقدر است،ببین خدا را چقدر دوست داری واگر میخواهی بدانی خدا را چقدر دوست داری،ببین دنیا را چقدر دوست نداری!چهارم- چیز هایی را که دردنیا  میدانی وسیله و باعث خوشبختی تو نیست ترک کن.پنجم- نصیحت کردن به مردم را ترک نکن وهر کس را به اندازه فهم و استعدادش ارشاد کن زیرا خوب شدن او در دیگران بازتاب دارد و برای تو باقیات و صالحات ایجاد میشود.ششم- عصبانی نشو وخودت را نگهدار. در هوسها و میلهای شدید، از شیطان به خدا پناه ببر و خویشتن دار باش.هفتم- تا آنجا گه امکان دارد سعی کن اخلاق بدت را به اخلاق خوب تبدیل کنی،مثلا نادانی را تبدیل به دانائی-،حسودی را تبدیل به مهربانی-،تکبر را تبدیل به تواضع...وبدان که بالاترین صفات خوب،(صدق و راستی )است و بد ترین صفات زشت،(ریا و خود نمایی) است.اگر در کارهایت صادق نباشی،خوبی های دیگر را نمی توانی بدست بیاوری.هشتم- غصه نخور از اینکه با عمر کوتاه خود از علوم و معارف و چیزهای  خوب زیاد یاد نگرفته ای، مهم اینست که آنچه از خوبیها میدانی بکار ببندی و آنچه میدانی بد است ترک کنی. کلام پیامبران و امامان و اولیا را بکار ببند وسعی کن در دام صوفی گری و دراویش نیفتی.نهم- آنچه را خدا به تو داده قناعت کن، شکر کن و زما نت را مدیریت کن.دهم- باید بدانی که تمام کارهای خوبت و عبا دتهای واجب و مستحبت را در صورتی خدا قبول میکندکه:خالصانه،بانشاط،و با کمال میل باشد. (در پناه خدا و یاری امام زمان موفق باشی-اللهم صل علی محمد و ال محمد)
دسته ها :
پنج شنبه سیزدهم 1 1388

توبه عقد و قرار داد قلب است به ترک کردن گناه و روی آوردن به اطاعت فرمان خدا.

دوام توبه بستگی داردبه:کم کردن هر نوع شهوت و جهاد با نفس. چون اگر توبه کننده از حالتهای نفس خود مراقبت نکند ممکن است هر لحظه آرزوها و گناهان در دلش قوت و نیرو بگیرد و میل به گناه پایه های توبه را هر چند محکم باشد در هم بشکند.

علمای ربانی فرموده اند: حقیقت توبه سه چیز است:

۱ - گناهکار گناه خود را حتی اگر ظاهرا ناچیز باشد بزرگ بداند

۲ - توبه خود رابه هر گونه به عمل آورده آن روش توبه کردن را کم و ناچیز بداند.

۳ - حقوق ضایع شده را پرداخت نماید.

دو چیز باعث اصرار و زیاد شدن گناهان می شود:

۱ - غافل بودن   ۲ - شهوت.      و چون هر چیزی را باید با ضد آن رفع کرد پس باید غفلت  را با علم  و شهوت را با صبر رفع کرد.

اما علمی را که برای غفلت به آن نیاز دارد:قبول داشتن پیامبران و امامان است که دروغ در سخنان آنان راه ندارد البته با وجود علم به صبر هم نیاز است چون وقتی شهوت چیره می شود و اشتهای نفسانی مزاحمت ایجاد می کند اگر با نیروی صبر شفا داده نشود  علم شکست می خورد.

راه معالجه شهوت آن است که بیاد آورد که گناه ضرر و زیان به دنبال دارد ولی لذت و شیرینی گناه زودگذر است و مجازات خدا باقی می ماند

برای هر عضوی از اعضای بدن توبه ای است: مثلا

توبه دل - این است که:نیت کنیم که حرام را ترک کنیم.

توبه چشم - نگاه نکردن حرامهاست.

توبه دست - ترک گرفتن چیزهایی است که از آن نهی شده.

توبه پا - ترک رفتن به طرف حرام.

توبه گوش - نگاه داشتن آن ازشنیدن باطل ها.  و غیره....

در خبر آمده که:وقتی بنده گناهکار عزرائیل و منظره برزخ را هنگام مرگ می بیند می گوید: ای ملک الملک یک روز دیگر به من فرصت بده تا توبه کنم و عمل صالحی انجام دهم.  ملک الملک میگوید:روزهای عمر تو پایان یافت. می گوید:اقلا یک ساعت مرا فرصت بده. ملک الموت میگوید:ساعات عمر تو به پایان رسیده و هیچ نمانده.  در این وقت از پشیمانی و حیرت حالی به او ذست میدهد که قابل بیان کردن نیست.

پس بر ما بندگان واجب است که معصیت بر خدای رحمان نکنیم و اگر گاهی مغلوب نفس اماره شدیم فوری توبه و استغفارنمائیم و باز گشت نکردن به سوی خدا را از حق تعالی بخواهیم تا دوباره شیطان بر قلب ما راه نیابد و قلب که جایگاه خداست آنرا پاکیزه نگاه داریم.زیرا شیطان مانند خون در بدن جریان دارد که اگر او را از درب برانیم از پنجره وارد می شود او همه رافریب میدهد جز بندهگان مخلص خدا را.بنا بر این باید به قدری از ایمان و توکل  و علم و صبر بر شهوات برخوردار شویم تا با چنین دشمنی که تا آخر عمر با ما سر و کار دارد در امان بمانیم.

بزرگان فرموده اندکه:خوبی و بدی انسان مربوط به قلب اوست.

قلب انسان بیشتر وقتها درحال نوسان است.

پیشوایان الهی همیشه در حال توبه بودند و می فرمودند:

مومن واقعی باید هر لحظه در مقام توبه باشد وگرنه ظالم است.

توبه یعنی باز گشتن از خلاف امر حق و مراجعه کردن بسوی حق.

ظالم رویش بطرف شیطان است و توبه کننده رویش بطرف خداوند.(ادامه دارد)لطفا نظر بدهیدhojo2ravanparast@yahoo.com

دسته ها :
پنج شنبه سیزدهم 1 1388
خداوند عاشقان خود را می نوازد
توبه درب گشوده خدا (5)
خداوند عاشقان خود را مینوازد و می فرماید:
  بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.

بخوانید مرا بدون غفلت تا اجابت کنم شما را بدون مهلت.

بخوانید مرا به طاعتهای موقتی تا عطا کنم ثوابهای ابدی.

من آن خداوندم که عمل کم ولی خالصانه بنده را می پذیرم و عطاهای بزرگ می دهم.

عمل کوچک بنده را بزرگ میدانم و عطای بزرگ خود را کوچک میشمارم.

این گلستان و بارگاه ما ، جای ناامیدی نیست

ای گنهکاران دل شکسته و پای در گل فرومانده،

در هر حال که باشید،چه غرق در لطف،چه خسته بلا،

مرا بخوانید  دور رحمت ما بگردید

ای گدایان برهنه و بینوا - اگر چه طاعت فرشتگان را ندارید اما سوز عشق شما را به هزاران سال عبادت فرشتگان ندهیم.

صد بار اگر توبه شکستی باز آ

که این درگه  درگه نا امیدی نیست


دسته ها :
پنج شنبه سیزدهم 1 1388
خواص بسم الله الرحمن الرحیم (قسمت اول)
بسم الله الرحمن الرحیم   
1 - خداوند تعالی کلام خودش را در قرآن،با نام خودش که عزیز ترین نام است شروع کرد.تا آنچه که در کلامش است،مارک او را داشته باشد. صاحبان کارخانه جات همین کار را می کنند وروی محصولات و اجزای آن مارک کارخانه خودشان را می زنند.خدا میل دارد که بنده گانش ادب داشته باشندو مارک او را رعایت کنند،یعنی در هر کاری بسم الله الرحمن الرحیم بگویند تا عملشان خدائی شود.یعنی عمل یک مومن با گفتن بسم الله الرحمن الرحیم ،برای رضای الله باشد،و در نتیجه، کارش باطل و ناقص و ناتمام نماند.چون کاری کاری که خالصانه بابسم الله الرحمن الرحیم آغاز شود،باطل در او راه ندارد.
2-در روز قیامت موقع بررسی و سنجش اعمال،کارهای خوبی که به خاطر خدا و به احترام خدا انجام نداده ایم،باطل است و حساب نمی شود. چون خدا باقی و فنا ناپذیر است،و روح ما خدائیست،آن مقدار از کارهایمان در قیامت نصیب می بریم که خدا از کارمان نصیب داشته باشد.
3-در حدیثی که شیعه و سنی آنرا قبول دارند  ازعلی(ع)آمده که حضرت محمد (ص)فرمود:هر کاری از کارهای مهم اگر با بسم الله الرحمن الرحیم شروع نشود ابترمی ماند. ابتریعنی چیزی که آخرش بریده و ناقص باشد و نتیجه ندهد.علی(ع)پس از نقل این حدیث اضافه فرمود:انسان هر کاری راکه می خواهد انجام دهد باید بسم الله الرحمن الرحیم بگوید یعنی با نام خدا این کار را شروع می کنم و هر عملی که با بسم الله الرحمن الرحیم شروع شود با برکت است.
4-امام باقر (ع)فرمود:سزاوار است هنگامی که کاری را شروع می کنیم،چه بزرگ باشد و چه کوچک،بسم الله الرحمن الرحیم بگوئیم تا آن کار پربرکت و مبارک شود.
روی همین اصل، تاج سر تمام سوره های قرآن بسم الله الرحمن الرحیم می باشد تا همه سوره ها جاودانه بماند و تغییر نکند.تنها سوره توبه آغازش بسم الله ندارد زیرا بنا به فرمایش علی (ع)،این سوره با اعلان جنگ با جنایت کاران و پیمان شکنان آغاز شده که با صفت رحمان و رحیم سازگار نیست و بسم الله الرحمن الرحیم امان و رحمت است.
البته خداوند کسری این آیه را در سوره( نمل) جبران کرده و علاوه بر اول سوره در میان سوره نمل آیه بسم الله الرحمن الرحیم آورده است.
5-در اینجا توجه این نکته لازم است که چرا در همه کارها باید( بسم الله الرحمن الرحیم) بگوئیم مثلا نگوئیم( بسم الله القاسم الجبارین)،(بسم الخالق..)،(بسم الله الرازق..) وغیره .جواب نکته اینست که:در نامهای دیگر خداوند، بخشی از کمالات خدانهفته است ولی کاملترین و جامع ترین نامها و صفات خدا در آیه بسم الله الرحمن الرحیم نهفته است، وگرنه  خداوند بجای بسم الله الرحمن الرحیم اسامی دیگر می آورد.پس هم با نام الله کارهایمان را شروع می کنیم و هم ازرحمانیت و رحیمیتش کمک می گیریم تا کارهایمان قداست پیدا کند و بیمه شود.
6-بسم الله الرحمن الرحیم قدرت الهی است که در اختیارمان گذاشته شده  که این قدرت مافوق قدرتهاست و باعث میشود که از نظر روانی نیروی بیشتری در خود احساس کنیم،در کار مطمئن باشیم،بیشتر کوشش کنیم،در کارمان نا امید نشویم،از عظمت مشکلات نترسیم،اعمال خود را پاکتر و خالص تر کنیم.
7-بسم الله الرحمن الرحیم (حرز) در مقابل شیاطین و اجنه و هر موجود شرور است و کسی که (حرز) را دائم در قلب  و زبان داشته باشد فرشته گان به کمکش می آیند و سحر،جادو،بدچشمی ، حسادت حسودان،آفات مادی و غیر مادی در او بی اثر میشود. کسی که با این (حرز)خدا را همراه داشت،شیاطین و شرور در موثر نمی افتند،مانند کودکی که دست مادرش را بگیرد و از گم شدن و آذار دیگران در امان بماند.
8-چون بسم الله الرحمن الرحیم آیه ای از قرآن است،بنا بر این با گفتن آن در همه کارهای روزانه،در طول عمر، ثواب چندین هزارخواندن آیه در نامه اعمالمان ذخیره و واریز میشود به اضافه اینکه کارمان هم عبادت محسوب می شود.واین رمزی است از تکامل انسانها.
(لطفا نظر بدهید)
دسته ها :
چهارشنبه دوازدهم 1 1388

خدایا! میدانم گناه کردن یکجور ناراحت کردن توست. یکجور کار خرابی است. گناه دنیای ما را زشت میکند. تو دوست نداری دنیا زشت باشد. اما خدایا! تو حتماً بین گناه و اشتباه فرق میگذاری. راستش من گناههای زیادی انجام دادهام، ولی خیلیهایش اشتباه بوده است. یعنی اشتباهی گناه کردهام.

اگر جای خدا بودی

توی این دنیا هزار جور گناه وجود دارد که گاهی اوقات تشخیص دادنشان کار سختی است. اما چقدر خوب است که تو کمکمان کردهای و گفتهای گناهها چه شکلیاند.

من فکر میکنم شکستن یک شاخه گل گناه است. اذیت کردن یک پرنده هم. آلوده کردن یک جوی کوچک، یا دور ریختن دانههای برنجی که اضافه میآید.

اینها را قلبم به من گفته است.

فکر میکنم قلب هر کسی به او میگوید چه کارهایی گناه است. اما باید به قلب اجازه داد که حرف بزند. اگر به او اجازه حرف زدن ندهیم یا به حرفهایش گوش ندهیم یا به حرفهایش گوش ندهیم. او هم دیگر حرف نخواهد زد. آن وقت است که ما پشت سر هم گناه و اشتباه میکنیم.

خدایا! مواظب قلبم باش. نکند دیگر حرف نزند.

 

بدون اینکه بخواهی جرزنی کنی یا بعضی چیزها را ندیده بگیری، فکر میکنی معمولاً روزی چند اشتباه داری؟ اگر جمع بزنی میشود هفتهای چند تا؟ و اگر حساب همه را داشته باشی ماهی چند تا اشتباه میشود؟

میتوانی چند تا از اشتباهات این هفتهات را برای خدا بنویسی. راستی اگر تو جای خدا بودی با کسی که هی اشتباه میکند، و اشتباهاتش روی هم تلنبار میشود، چه میکردی؟

 

دسته ها :
جمعه سیم 12 1387

خداوند در درون و باطن انسان نیروهائی قرار داده که حهلت حقیقت جوئی و کنجکاوی دارد،میل رسیدن به بارگاه عظمت خداوندی دارد.میل دارد هرچه زودتر این راه را طی کند و با تمام سرعت،خودش رابه سرچشمه دریای دریای زلالل معرفت برساندو در آنجا ساکن شود وبا موجودات آن دیار مشغول راز و نیاز شود.اما نیروهای طبیعی و نفس حیوانی دیوارها و سیم خاردارها گذاشته و هزازان شیاطین نگهبان بر سر راه گماشته و راه مقصود ما را بسته است.

خواسته های مجازی را نشان میدهد وما را به بیراهه مشغول می کند،بطوری که :هر چه بیشتر خواسته حقیقی خود را میجوئیم کمتر پیدا می کنیم و هرچه بیشتر می دویم ،از مقصود دور تر میشویم.

با اینکه حس حقیقت جوئی و علاقه سعادتمند شدن در ما وجود دارد ولی شیطان نفس ما را فریب میدهد و لذتهای حیوانی را در نظر ما زیبا می سازد.

برای همین است که به نیرنگ نفس،هرکس ارزش زندگی و سعادت خودش را در چیزی تصور میکند و وقت و تلاش خودش را برای رسیدن به ان صرف میکند.

بادهای غرور و  خودپسندی او را به بیابانی وحشتناک پرت کرده خود و خدای خود را فراموش میکند 

 اگر با نظر عبرت رفتار مردم را ببینی،به خوبی می فهمی که شراب گل آلود دنیا چنان مستشان کرده و از خود بیخود شده اند که دیگر انتظار بیداری و مستی از سر آنها پریدن وجود ندارد . ادامه دارد-اللهم صل علی محمد و آل محمد

دسته ها :
شنبه نوزدهم 11 1387
X